عاشقان کل نه عشاق جزو


ماند از کل آنک شد مشتاق جزو

چونک جزوی عاشق جزوی شود


زود معشوقش بکل خود رود

ریش گاو و بندهٔ غیر آمد او


غرقه شد کف در ضعیفی در زد او

نیست حاکم تا کند تیمار او


کار خواجهٔ خود کند یا کار او